سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
کـــــلام نـــو
حقیر افتخار سربازی امام زمان علیه السلام بر دوشم هست. طلبه ی ناچیزی هستم و هدفم بیان معارف ناب اسلامی و شبهه زادیی است.
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 31
بازدید دیروز : 54
کل بازدید : 505980
کل یادداشتها ها : 99
خبر مایه


پرسش :شخصی همچون حضرت آدم (ع) که براحتی فریب این حیل? ساده و پیش پا افتاده را بخورد آیا صلاحیت پیامبر شدن را دارد؟

پاسخ
1. آنچه در بدو نظر از آیات ظاهر میشود، این است که آدم(ع) رسما گناه کرده، مانند جمله: (وَ عَصى‏ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‏، آدم پروردگار خود را نافرمانى کرد، و در نتیجه گمراه شد)، « سوره طه آیه 121» و نیز مانند اعترافى که خود آن جناب کرده، و قرآن آن را حکایت نموده فرموده: (رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا، وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا، وَ تَرْحَمْنا، لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ، پروردگارا بخود ستم کردیم، و اگر ما را نیامرزى، و رحم نکنى، از زیانکاران خواهیم بود) « سوره اعراف آیه 23»، این آن مطلبى است که از نظر خود این ظواهر، و قطع نظر از رسیدگى به دقت همه آیات داستان، بنظر مى‏رسد، و اما اگر در همه آیات داستان تدبر کنیم، و نهى از خوردن درخت را مورد دقت قرار دهیم، یقین پیدا مى‏کنیم: که نهى نامبرده نهى مولوى نبوده، تا نافرمانیش معصیت خدا باشد، بلکه تنها راهنمایى و خیر خواهى، و ارشاد بوده، و خداى تعالى خواسته است مصلحت نخوردن از درخت، و مفسده خوردن آن را بیان کند، نه اینکه با اراده مولوى آدم را به عبث، وادار به نخوردن از آن کند.1
2. شکی نیست که مقصود « الظالمین» در این آیه از ظلم به معنای ستم است ، نه از ظلمت به معنای تاریکی و بهترین شاهد آن ،تعبیر خود آدم (ع) در مقام توبه است « ربنا ظلمنا انفسنا» ( اعراف 23) از آنچه گذشت ( ارشادی بودن نهی) بر می آید که مظلوم در جمل? « فتکونا من الظالمین» خود آدم و حوا هستند و ظلم در این جمله ، ظلم به نفس است ، نه ظلم به خداوند یا دیگران ، چون آنچه در ارتکاب نواهی ارشادی یا در ترک اوامر ارشادی مطرح است ضرر و خسارتی است که نصیب خود شخص  می شود ؛ چنان که اگر شخص بیمار به امر و نهی ارشادی پزشک اعتنا نکند ، به خود ستم کرده است ، از این رو در سور? « طه» در ارتباط با همین قصه ، به جای اینکه پس از نهی از جمل? « فتکونا من الظالمین» ذکر شود جمل? « فتشقی» آمده است ؛ چون شقی به معنی رنج و تعب است که در ادامه آیه به گرسنگی و تشنگی و گرما و سرما تفسیر شده است. « ان لک ألا تجوع فیها و لا تعری و ...» (طه 118) 2
3. برای حفظ حضرت آدم (ع) و صیانت عصمت آن حضرت از ارتکاب چیزی که زمین? هبوط تبعیدی آن از « بارگاه تشریف» به « کارگاه تکلیف» را فراهم کند وجوهی قابل تصور است که به برخی از آنها اشاره می شود.
الف: جریان مزبور در ساحتی پدید آمد که هنوز اصل نبوت تشریعی ، جام? وجود نپوشیده و هنوز هیچ گونه وحی حامل شریعت ، حاصل نشده بود . در این فضا هیچ حکم مولوی و تکلیفی در بین نبود که در بار? حرمت یا کراهت آن سخن به میان آید ، به شهادت اینکه در آیات همین داستان فرمود: (همگى از بهشت هبوط کنید، و فرود شوید، پس هر گاه از ناحیه من دینى، و هدایتى برایتان آمد، هر کس هدایتم را پیروى کند، ترسى بر آنان نیست، و دچار اندوهى نیز نمیشوند، و کسانى که پیروى آن نکنند، و کفر ورزیده، آیات ما را تکذیب نمایند، آنان اصحاب آتش، و در آن جاودانه‏اند)
 اصل وجی مستلزم تشریع نیست ؛ چنان که صرف هدایت و امر و نهی و وعد و وعید ، موجب تکلیف   نیست ؛ چون همه این امور در مسائل ارشادی قابل مطرح است .
ب: جریان معهود در ظرف نسیان حضرت آدم(ع) رخ داد و چیزی که از راه فراموشی ارتکاب شود محذوری ندارد این وجه به استناد برخی از احتمال های تفسیری در بار? آی? « و لقد عهدنا الی آدم من قبل فنسی و لم نجد له عزما» (طه 115) طرح شده است . 3
حال با توجه به مقدمات مذکور روشن می شود که حضرت آدم با خوردن از آن درخت ، گناه شرعی نکرد چون آن عالم ، عالم تشریع نبود. لکن اثر وضعی و تکوینی خوردن از آن درخت سقوط از رتبه برزخی به عالم مادّه بود.  دلیل این مطلب (هبوط آدم و حوا اثر وضعی خوردن میوه ممنوع است) این است که  خداى تعالى هم در سوره بقره، و هم در سوره اعراف، ظلم را متفرع بر مخالفت نهى کرده، و فرموده: (لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ، فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ)، و آن گاه در سوره (طه) این ظلم را بشقاوت مبدل نموده، و فرموده (مواظب باشید شیطان شما را بیرون نکند، و گر نه بدبخت میشوید).
آن گاه این بدبختى را در چند جمله که بمنزله تفسیر است، بیان کرده، و فرموده: (تو در این بهشت نه گرسنه می شوى، و نه تشنه، و نه عریان، و نه گرمازده)، و با این بیان روشن کرده که مراد از شقاوت، شقاوت و تعب دنیوى است، که از لوازم جدا ناشدنى زندگى زمینى است، چون در زمین است که انسان به گرسنگى، و تشنگى، و لختى، و امثال آن گرفتار میشود.
پس بیرون شدن از بهشت، بدنبال خوردن از درخت، یک اثر ضرورى، و خاصیت تکوینى آن خوردن بوده، عینا مانند مردن بدنبال زهر خوردن، و سوختن بدنبال در آتش افتادن، هم چنان که در همه موارد تکلیف ارشادى، اثر، اثر تکوینى است، نه اثر مولوى.4
تا اینجا معلوم شد خدا آدم را نهى کرد تا گرفتار اینگونه عوارض نشود،( چون اثر وضعی خوردن از درخت ممنوع هبوط در عالم ماده است) و هیچ علت دیگرى که باعث نهى مولوى باشد، بیان نکرد، ( و به این دلیل است که نهى نامبرده ارشادى بوده، و مخالفت نهى ارشادى گناه نیست، و مرتکب آن را خارج از رسم عبودیت نمى‏شمارند).
ولی باز این سوال باقی است که آیا خدا نمی توانست آدم را عفو کند ؛  به این معنی که اثر وضعی خوردن درخت ممنوعه را بردارد؟ جواب این است که اوّلاً خداوند متعال عالم را بر اساس نظام علّی و معلولی آفریده است. لذا هر علّتی معلول خاصّ خود را دارد ؛ معلول خوردن درخت ممنوعه نیز از هبوط در دنیا بود. اگر بنا شود که خداوند متعال قوانین علّی و معلولی را که خود آفریده است ، با حکومت علّت برتری به هم  بزند حتماً باید مصلحت عظیمتری در کار باشد ؛ و الّا این کار خدا خلاف حکمت می شود. و اگر در این کار مصلحتی بود حتماً خدا این کار را می کرد ؛ چون طبق براهین فلسفی هر چه  برای خدا ممکن باشد و قابلیّت قابل هم تامّ باشد ، صدور آن امر از خدا حتمی است. پس اگر خدا اثر وضعی کار حضرت آدم را برطرف نکرده است ، معلوم    می شود که این کار فاقد مصلحت لازم بوده ؛ بلکه بر عکس اگر خدا چنین کاری را انجام می داد مصالح عظیمی از بین می رفت. چون اگر حضرت آدم و حوّا (ع) به دنیا هبوط نمی کردند ، اوّلاً فرزندان آنها هیچگاه پا به عالم وجود نمی گذاشتند ؛ چون در عالم برزخ زاد و ولد وجود ندارد. تولید مثل به معنای دنیایی آن ، از احکام خاصّ عالم  مادّه است. لذا تا این دو بزرگوار در بهشت بودند ، فرزندی نداشتند. ثانیاً از بهشت ابدی آخرت که بسیار عظیمتر از بهشت برزخی است محروم می ماندند. چون بهشت وعده داده شده در قرآن کریم (بهشت آخرت )، بهشت اعتقادات و اعمال است ؛ لذا این بهشت در سایه ایمان اختیاری و عمل به تکلیف به دست می آید. اگر حضرت آدم (ع) در بهشت برزخی می ماند ، هیچگاه به آن بهشت ابدی راه نمی یافت ؛ چون عالم برزخ عالم تکلیف و تشریع نیست ؛ لذا نهی خدا از خوردن درخت ممنوعه نیز نهی شرعی نبود. کما اینکه خطای حضرت آدم نیز خطا و گناه شرعی نبود. اوّلین احکام دینی و شرعی برای بشر بعد از هبوط به زمین نازل شد ؛ لذا خداوند متعال فرمود:« قالَ اهْبِطا مِنْها جَمیعاً بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدایَ فَلا یَضِلُّ وَ لا یَشْقى‏. ـــ (خداوند) فرمود: هر دو از آن(بهشت) فرود آیید، در حالى که دشمن یکدیگر خواهید بود. ولى هر گاه هدایت من به سراغ شما آید ، هر کس از هدایت من پیروى کند، نه گمراه مى‏شود، و نه در رنج خواهد بود.»( طه/123) 5

1. (محمد حسین، ترجمه المیزان، موسوی همدانی سید محمد باقر ، قم دفتر انتشارات اسلامی جامع? مدرسین ، چاپ پنجم 1374 هـ. ش  ج‏1، ص: 208)
2. (جوادی آملی، عبدالله ، تسنیم ، احمد قدسی، قم مرکز نشر اسراء ، چاپ سوم، 1385 هـ .ش  ج 3 ص 244)
3. (همان ج 3 ص 346 و 347)
4. (محمد حسین، ترجمه المیزان، موسوی همدانی سید محمد باقر ، قم دفتر انتشارات اسلامی جامع? مدرسین ، چاپ پنجم 1374 هـ. ش  ، ج‏1، ص: 209)
5. (جوادی آملی، عبدالله ، تسنیم ، احمد قدسی، قم مرکز نشر اسراء ، چاپ سوم، 1385 هـ .ش  ج 3 ص 348 و 349)


  
+ همراهان عزیز در ایام فاطمیه بنده را هم دعا کنید نیازمند دعاهای شما هستم


+ با سلام خدمت سروران گرانقدر وبلاگ کلام نو به روز شد . در انتظار نظرات سازنده شما ...


+ نعمت های بهشتی سراسر لذت است


+ با سلام خدمت سروران گران قدر ضمن تلیست ایام شهادت فاطمه زهرا (س) با مطلبی به عنوان فاطمه (س) معلم فرشته ها در خدمت دوستان هستم.


+ چرا دعاهاى ما مستجاب نمى شود امیرالمؤ منین على علیه السلام روز جمعه در کوفه سخنرانى زیبایى کرد، در پایان سخنرانى فرمود: دوستان بقیه جریان را در وبلاگ بنده مطالعه بفرمایید.






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ