مدیر وبلاگ
 
کـــــلام نـــو
حقیر افتخار سربازی امام زمان علیه السلام بر دوشم هست. طلبه ی ناچیزی هستم و هدفم بیان معارف ناب اسلامی و شبهه زادیی است.
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 11
کل بازدید : 518347
کل یادداشتها ها : 99
خبر مایه


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

چگونه اعتماد به نفس بالایی داشته باشیم ؟

1. تفکر مثبت داشته باشید. هر چه خوشبین تر باشید اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت.

2. در زندگی هر چه اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید بیشتر افراد و موقعیت هایی را که می توانند به شما کمک کنند تا به هدفهایتان برسید به سوی خود جذب خواهید کرد.

3. برای ایجاد اعتماد به نفسِ بیشتر، مدام با خودتان تکرار کنید: " خوشبختم ، سالمم و حال خوشی دارم."

4. تمرکز کامل برروی هدف اصلی ، در شما احساس قدرت ، اراده و استقلال ایجاد می کند.

5. تکلیفتان را با خودتان روشن کنید. این که دقیقاً بدانید چه می خواهید اعتماد به نفس شما را بی اندازه افزایش می دهد.

6. تردیدها را کنار بگذارید. خود را کاملاً متعهد سازید که زندگی ای را آغاز کنید که برای آن ساخته شده اید.

7. این که اعتقاداتتان چقدر عمیق است و تا چه حد به تعهدات خود پایبند هستید قدرت شخصیت شما را نشان می دهد.

8. احساس اعتماد به نفس و داشتن اقتدار فردی ناشی از رویارویی با مشکلات و غلبه بر آنهاست.

9. زیر بنای اعتماد به نفس در هر زمینه ای تهیه مقدمات و آمادگی است.

10. در هر زمینه ای هر چه بیشتر یاد بگیرید و دانش خود را بالا ببرید اعتماد به نفستان نیز بیشتر می شود.

11. تمرین و تکرار زیاد در هر زمینه ای برگ برنده را به دست شما می دهد.

12. شما می توانید به گونه ای باشید، چیزهایی داشته باشید و از عهده کارهایی برآیید که هرگز خواب آن را هم ندیده اید. این توانایی درست در همین لحظه در درون شما وجود دارد.

13. ویژگی مشترک و منحصر به فرد زنان و مردانی که کارهای بزرگ انجام می دهند داشتن این احساس است که انجام کاری بزرگ جزئی از سرنوشتشان است.

14. برتری حاصل از تسلط کامل در کار، زیربنای اعتماد به نفس و عزت نفس پایدار است.

15. آنچه توانایی های بالقوه شما را در جهان خارج محدود می کند دو چیز است: باورهای شما و این که تا چه حد به توانایی خود در انجام کارها اطمینان دارید.


  

چرا دعاهاى ما مستجاب نمى شود 

امیرالمؤ منین على علیه السلام روز جمعه در کوفه سخنرانى زیبایى کرد، در پایان سخنرانى فرمود:
اى مردم ! هفت مصیبت بزرگ است که باید از آنها به خدا پناه ببریم :
1-
عالمى که بلغزد.
2-
عابدى که از عبادت خسته گردد.
3-
مؤ منى که فقیر شود.
4-
امینى که خیانت کند.
5-
توانگرى که به فقر درافتد.
6-
عزیزى که خوار گردد.
7-
فقیرى که بیمار شود.
در این وقت مردى برخواست ، عرض کرد:
یا امیرالمؤ منین ! خداوند در قرآن مى فرماید: ((ادعونى استجب لکم )):
مرا بخوانید، دعا کنید، تا دعایتان را مستجاب کنم .
اما دعاى ما مستجاب نمى شود؟
حضرت فرمود: علتش آن است که دلهاى شما در هشت مورد یک : این که خدا را شناختید، ولى حقش را آن طور که بر شما واجب بود بجا نیاوردید، از این رو آن شناخت به درد شما نخورد.
دو: به پیغمبر خدا ایمان آورید ولى با دستورات او مخالفت کردید و شریعت او را از بین بردید! پس نتیجه ایمان شما چه شد؟
سه : قرآن را خواندید ولى به آن عمل نکردید و گفتید:
قرآن را به گوش و دل مى پذیریم اما به آن به مخالفت برخواستید.
چهار: گفتید ما از آتش جهنم مى ترسیم در عین حال با گناهان و معاصى به سوى جهنم مى روید.
پنج : گفتید به بهشت علاقه مندیم اما در تمام حالات کارهایى انجام مى دهید که شما را از بهشت دور مى سازد. پس علاقه و شوق شما نسبت به بهشت کجاست ؟
شش : نعمت خدا را خوردید، ولى سپاسگزارى نکردید.
هفت : خداوند شما را به دشمنى با شیطان دستور داد و فرمود: ان شیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا شیطان دشمن شماست ، پس ‍شما او را دشمن بدارید! به زبان با او دشمنى کردید ولى در عمل به دوستى با او برخاستید.
هشت : عیبهاى مردم را در برابر دیدگانتان قرار دادید و از عیوب خود بى خبر ماندید (نادیده گرفتید) و در نتیجه کسى را سرزنش مى کنید که خود به سرزنش سزاوارتر از او هستید.
با این وضع چه دعایى از شما مستجاب مى شود؟ در صورتى که شما درهاى دعا و راه هاى آن را بسته اید پس از خدا بترسید و عملهایتان را اصلاح کنید و امر به معروف کنید و نهى از منکر نمایید تا خداوند دعاهایتان را مستجاب کند.

بحار: ج 93، ص 277


  

محک امتحان

ثعلبه انصارى خدمت پیغمبر صلى الله علیه و آله آمد و گفت :
اى رسول گرامى ! از خداوند بخواه ثروتى به من عطا نماید.
حضرت فرمود:
اى ثعلبه ! قانع باش ! مال کمى که شکر آن را بجا آورى ، بهتر است از ثروت زیاد که نتوانى شکر آن را بجاى آورى .
ثعلبه رفت . چند روز بعد آمد و تقاضاى خود را تکرار کرد.
این دفعه رسول خدا صلى الله علیه و آله به او فرمود:
اى ثعلبه ! مگر من الگو و سرمشق تو نیستم ؟ نمى خواهى همانند پیامبر خدا باشى ؟ سوگند به خدا! اگر بخواهم کوه هاى زمین برایم طلا و نقره شده و با من سیر کنند، مى توانم ولى به طورى که مى بینى من به آنچه خداوند مقدر کرده راضى هستم .
ثعلبه رفت و بار دیگر آمد و گفت :
یا رسول الله ! دعا کن ! خداوند ثروتى به من بدهد، حق خدا و فقرا و نزدیکان و همه را خواهم داد.
حضرت دید ثعلبه دست بردار نیست گفت :
خدایا! به ثعلبه ثروتى مرحمت فرما!
بعد از دعاى پیغمبر صلى الله علیه و آله ثعلبه گوسفندى خرید، گوسفند به سرعت رو به افزایش گذاشت تا جایى که شهر مدینه بر او تنگ شد. دیگر نتوانست در شهر بماند و به کنار مدینه رفت .
ثعلبه قبلا تمام نمازهایش را در مسجد پشت سر پیغمبر صلى الله علیه و آله مى خواند، اما رفته رفته گوسفندانش آن قدر زیاد شدند که نتوانست در نماز جماعت شرکت کند و از فضیلت نماز جماعت پیغمبر صلى الله علیه و آله محروم ماند. فقط روزهاى جمعه به مدینه مى آمد و نماز جمعه را پشت سر حضرت مى خواند.
تدریجا گرفتارى دنیا زیادتر شد و روز به روز بر ثروت او افزوده مى گشت ، به طورى که نتوانست در کنار مدینه نیز بماند.
ناگزیر به بیابان دور دست مدینه رفت و فرصت نماز جمعه را هم از دست داد و به طور کلى رابطه اش با مدینه بریده شد.
پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله کسى را فرستاد زکات اموال ثعلبه را بگیرد.
ماءمور فرمان پیامبر صلى الله علیه و آله را به ثعلبه ابلاغ کرد و از او خواست زکات اموالش را بپردازد. ثعلبه زکات اموالش را نداد و گفت :
این ، همان جزیه یا شبیه جزیه است که از یهود و نصارا مى گیرند. مگر ما کافر هستیم ؟
ماءمور برگشت و جریان ثعلبه را به عرض پیامبر صلى الله علیه و آله رساند.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
واى بر ثعلبه ! واى بر ثعلبه !
فورا آیه اى نازل شد.
«بعضى از آنان با خدا پیمان بستند، اگر خدا از کرم خود به ما مالى عنایت کند، حتما صدقه و زکات داده از نیکوکاران خواهیم شد، ولى همین که از لطف خویش به ایشان عطا کرد، بخل ورزیدند و از دین اعراض نمودند. به خاطر این پیمان شکنى و دروغ گویى نفاق در قلب آنان تا روز قیامت جایگزین شد»

سوره توبه ؛ آیه 75

 ثعلبه نتوانست از عهده آزمایش بر آید، دنیا را با بدبختى وداع نمود

 


  

 

دوستان ارجمند سلام

میلاد نبی اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) « منجی بشریت از جهالت و خرافه ؛ و مشوق انسانها به سوی کمال مطلق و بی نهایت » تبریک و تهنیت باد.

این میلاد خجسته و ارزنده را بر همگی دوستان تبریک و تهنیت می گویم . به مناسبت این روز خجسته و بسیار با عظمت یک جریان بسیار خواندی را برای دوستان عزیز هدیه می کنم :

رعایت آداب اسلامى در اوج قدرت

روزى امیر المؤ منین على علیه السلام در دوران خلافتش در خارج کوفه با یک نفر ذمى (یهودى یا مسیحى ) که در پناه اسلام بود، همراه شدند.
مرد ذمى گفت :
بنده خدا کجا مى روى ؟
امام فرمود: به کوفه .
هر دو ره راه ادامه دادند تا سر دو راهى رسیدند، هنگامى که ذمى جدا شد و راه خود را پیش گرفت برود، دید که رفیق مسلمانش از راه کوفه نرفت ، همراه او مى آید.
مرد ذمى گفت :
مگر شما نفرمودى به کوفه مى روم ؟
فرمود: چرا.
شما از راه کوفه نرفتى ، راه کوفه آن یکى است .
مى دانم ولى پایان خوش رفاقتى آنست که مرد، رفیق راهش را در هنگام جدایى چند قدم بدرقه کند و دستور پیغمبر ما همین است ، بدین جهت مى خواهم چند گام تو را بدرقه کنم . آنگاه به راه خود بر مى گردم .
ذمى گفت :
پیغمبر شما چنین دستور داده ؟
امام فرمود: بلى .
-
این که آیین پیغمبر شما با سرعت در جهان پیش رفت کرد و چنین پیروان زیاد پیدا نمود، حتما به خاطر همین اخلاق بزرگوارانه او بوده است .
مرد ذمى با امیر المومنین سوى کوفه برگشت هنگامى که شناخت همراه او خلیفه مسلمانان بوده است ، مسلمان شد و اظهار داشت :
من شما را گواه مى گیرم که پیرو دین و آیین شما مى باشم .

بحار: ج 42، ص 289


  

آیا در قرآن به صورت مستقیم به عنوان حجاب اشاره شده است؟

در سوره نور، آیه 31 در مورد حجاب خداوند مىفرماید: «و قل للمومنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهن الا ماظهر منها ولیضربن بخمرهن على جیوبهن و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که از آن پیداست و باید روسرى خود را بر گردن خویش [فرو [اندازند». (این آیه در چند بخش به وظیفه زنان در زمینه نگاه، پوشش و پرداخته است).

1- آیه درباره احکام نگاه کردن بانوان به مردان است.

2- آیه: [ولا یبدین زینتهن الا ماظهر منها] درباره احکام حفظ و رعایت حجاب شرعى در مقابل نامحرم است.

واژه «ابداء» که در آیه شریفه آمده است به معناى اظهار و آشکار نمودن است و مراد از «زینت» در آیه شریفه مواضع و جایگاههاى زینت است مانند: محل زینتهاى گوناگون از بدن که ابداء و آشکار نمودن آنها جایز نیست مگر مواردى که استثناء شده است مانند: محل انگشترى (که انگشتان دست و خود دست است) و محل سرمه کشیدن (که چشمان است).

واژه «خمر» که در آیه شریفه وارد شده است لباس و جامهاى است که بانوان با آن سر خود را مىپوشانند و بر سینه خود آویزان مىنمایند و معناى این قسمت از آیه چنین است که با اطراف خمر و مقنعه خود سرها و موها و شانه و سینه خود را بپوشانند.

دانشمندان و فقیهان نیز در بحث از آیه شریفه، روایات وارده را متذکر شده و مورد بحث قرار دادهاند از جمله مرحوم آیتاللّهحکیم در ج 14 کتاب فقهى مشهور «مستمسک العروةالوثقى»، ص 27 مىگوید: در روایت صحیحه فضیل از امام صادق (ع) مىگوید: «از حضرت درباره نگاه به ساق دست زنان پرسیدم که آیا از جمله زینتى است که خداى سبحان در قرآن مىفرماید: «ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن»؟ حضرت فرمود: «آرى آنچه به زیر خمار و مقنعه است زینت است و آنچه زیر دستبند است زینت است». (به نقل از وسائل الشیعه، کتاب نکاح، ابواب مقدمات نکاح، باب 109، ح 1 (مقصود این است که صورت و دو کف جزء زینتى که باید پوشیده شود نیست و سر و گردن و ساق جزو زینتى است که باید پوشیده شود (خلاصه فرمایش آقاى حکیم) در روایت موثقه زرارة از امام صادق (ع) در آیه شریفه که فرمود: «الا ما ظهر منها» مىفرماید: «زینت ظاهر و آشکار سرمه و انگشترى است» (به نقل از همان منبع حدیث 3 (و این دو در صورت و در کف مىباشند (و همچنین به حدیث 4 و 5 باب نیز که مضمون مشابه دارند استدلال نموده است)

نتیجه:

بیشتر فقها از این بخش آیه استفاده کردهاند که پوشش براى زن به جز صورت و کفین در صورتى که باز بودن منشأ فساد و انحراف نشود در مقابل نامحرم واجب است.

3- ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن حکم مواردى را که زنان مىتوانند در آنجا حجاب خود را برگیرند و زینت پنهان خود را آشکار سازند بیان کرده است.

4- ولایضربن بارجلهن براى حفظ عفت عمومى و دور نگهداشتن افراد جامعه از عوامل شهوتزا، به زنان دستور داده شده است حتى از رساندن صداى خلخالى را که در پاى دارند به گوش مردان بیگانه خوددارى کنند. مىدانید که تصریح به خلخال پا، تخصیص را نمىرساند بلکه هر چیزى را که سبب شعلهور شدن آتش شهوت است شامل مىشود. پس آنچه در قرآن و روایات به آن پرداخته شده اصل پوشش است و تصریحى به چادر یا مانتو نشده. هر پوششى که موجب جلب نظر نامحرم و مفسده نباشد از نظر اسلام پذیرفته است و معلوم است که پوشش هاى جائز همه در یک سطح نیستند و بعضى بهتر مى باشند و آنها که چادر را معرفى مى کنند از جهت بهتر بودن آن نسبت به بقیه پوشش ها است.

براى آگاهى بیشتر ر. ک:

1- المیزان، ج 16، ص 339

2- تفسیر نمونه، ج 14، ص 454- 434

3- مسأله حجاب، شهید مطهرى

1. آمر و ناهى باید معروف و منکر را بشناسد.

2. احتمال دهد امر و نهى او تأثیر دارد.

3. امر و نهى مفسدهاى (ضرر جانى، مالى مهم و آبرویى) نداشته باشد.

4. تارک معروف و عامل منکر، بر ادامه شیوه خود اصرار داشته باشد.

 به نقل از سایت پرسمان

 


  
+ همراهان عزیز در ایام فاطمیه بنده را هم دعا کنید نیازمند دعاهای شما هستم


+ با سلام خدمت سروران گرانقدر وبلاگ کلام نو به روز شد . در انتظار نظرات سازنده شما ...


+ نعمت های بهشتی سراسر لذت است


+ با سلام خدمت سروران گران قدر ضمن تلیست ایام شهادت فاطمه زهرا (س) با مطلبی به عنوان فاطمه (س) معلم فرشته ها در خدمت دوستان هستم.


+ چرا دعاهاى ما مستجاب نمى شود امیرالمؤ منین على علیه السلام روز جمعه در کوفه سخنرانى زیبایى کرد، در پایان سخنرانى فرمود: دوستان بقیه جریان را در وبلاگ بنده مطالعه بفرمایید.






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ