سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
کـــــلام نـــو
حقیر افتخار سربازی امام زمان علیه السلام بر دوشم هست. طلبه ی ناچیزی هستم و هدفم بیان معارف ناب اسلامی و شبهه زادیی است.
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 23
کل بازدید : 516873
کل یادداشتها ها : 99
خبر مایه


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

ولایت بر دو قسم است: ولایت عامه و ولایت خاصه.
ولایت عامه: این ولایت برای همه کسانی است که به خدا ایمان آورده و عمل صالح دارند وجود دارد زیرا حق تعالی فرمود : « المومنون بعضهم اولیاء بعض» ولایت قضات و مجتهدین که بر مجانین و صغار ولایت دارند از این قبیل ولایت عامه است . و این درجه از ولایت یک نوع وراثتی است از انبیاء به علما و مومنین و تابعین آنها ، چنانکه می فرماید : « العلماء ورثه الانبیاء » . ممکن است یکی از علماء امت به واسطه استکمالات علمیه و عملیه در این گونه از ولایت عامه به درجه خاتمیت برسد و به خاتم الاولیاء ملقب شود . چنانکه برای مجتهدین کامل که اطاعت تمامی مردم بر آنها لازم است این درجه از ولایت حاصل است و ولایت هر یک از عرفا از این قبیل ولایت است . (1)
ولایت خاصه: عبارت است از «فنا فی الله » ذاتا و صفاتا و فعلا. پس ولی کسی است که «فانی فی الله» و «قائم بالله» و ظاهر به اسماء و صفات خدای تعالی است . و این ولایت خود بر دو نوع است . عطایی و کسبی.
در ولایت عطائی، جذب و کشش به سوی خدای تعالی ، پیش از مجاهده حاصل می شود. اما در ولایت کسبی. انجذاب به دنبال ریاضت و مجاهده به دست می آید و آنرا که جذبه پیش از مجاهده باشد «محبوب» نامند. و هر که جذبه اش پس از مجاهده باشد، «محب» نامیده می شود (2)
این دو قسم معنایی که از ولایت به عرض محضر رساندیم اختصاص به مقام عصمت نداشته و آحاد افراد اجتماع میتوانند با قدم گرفتن در صراط مستقیم شریعت و طریقت و حقیقت بدان نائل شوند.

گاهی مقصود از ولایت خاصه در مقابل ولایت عامه، عبارت است از ولایت مخصوصی که برای هیچ کدام از انبیاء و اولیاء آن درجه از ولایت حاصل نبوده است و آن مخصوص مقام محمدی صلی الله علیه و آله و ائمه اثنا عشری است. در این ولایت خاصه حضرت حجت (عج) را «خاتم الاولیاء» گویند که خاتم ولایت خاصه محمدی است.



پینوشتها:
1-شرح مناقب ابن عربی، شرح سید صالح موسوی، ص 126
2-نص النصوص، سید حیدر آملی ص 172-170


  

 

 

گفت: چرا باید دیه ی اعضای زنان نصف مردان باشد؟   

گغتم: مردها نان آور خانه هستند و فعالیت اقتصادی دارند. در نتیجه وقتی مردی یک دستش قطع می شود، تأثیر آن بر اقتصاد خانواده ی او خیلی بیشتر از قطع دست زن است

گفت: برخی زنان هم فعالیت اقتصادی دارند. چرا دیه ی اینان نیز باید نصف باشد؟

گفتم: اسلام از زن فعالیت اقتصادی نخواسته و به آنها تکلیف نکرده که نان آور خانه باشند. اما زنی که خودش اقدام به این نوع فعالیت ها می کند بحث دیگر است


  

 

 

نتیجه تصویری برای قرآن کتاب هدایت

 

 

آیا قرآن توسط خدا نوشته شده است؟ اگر اینگونه است چرا این کتاب نتوانسته است بیشتر انسانهای روی زمین را متقاعد کند که این کتاب را خدا نوشته است؟ تئوری جاذبه را همه آدمها قبول دارند چرا قرآن حداقل به اندازه تئوری جاذبه نزد انسانها دارای مقبولیت نیست؟


پاسخ:

مگر هر چیزی که از جانب خداوند باشد باید انسان ها را متقاعد کند، بسیاری از دانشمندان کتاب‌ و مقالاتی نوشته‌اند که نتوانسته عموم مردم را متقاعد کند در این صورت باید بگوییم این مقالات را فلان دانشمند ننوشته!! اگر من قابلیت فهم و درک اون کتاب رو ندارم نمی تونم بگم نویسنده کتاب اون شخص  و اون استاد دانشگاه نبوده. اگر کتاب رو خوندم و متقاعد نشدم باید خودم رو با تلاش و کوشش به حدّی برسونم که بتونم حقایق کتاب رو بدست بیارم.

اصولا هدف خداوند از نازل کردن قران همین است که انسان با عمل به این دستورات خودش رو در حدّی بالا ببره که در نهایت بتونه به حقایق این کتاب دست پیدا کنه خداوند قرآن را نازل فرمود تا مردم با انتخاب و اختیار خودشون طریق هدایت و کمال رو انتخاب کنند. اگر قرار بود همه مردم بدون زحمت متقاعد بشن کمالی برای انسان محسوب نمیشد. قرآن کریم خود به این حقیقت اشاره کرده و می فرماید:»ْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمیع» (الرعد:31)  اگر خدا مى‏‌خواست همه مردم را هدایت مى‏‌کرد.

خداوند کتاب هدایت و انبیاء الهی را ارسال فرمود تا با اختیار خود، راه درست از نادرست را تشخیص دهند و همین باعث رسیدن به کمال انسانی می‌شود، اگر خداوند از ابتدا انسان را کامل خلق می فرمود ارزشی نداشت، رسیدن به کمال زمانی ارزشمند است که در جهت رسیدن به آن کمال، تلاش کنی، مثل اینکه اگر در مدرسه و یا دانشگاه مدرک جعلی به شما بدهند بدون اینکه هیچ تلاشی در جهت رسیدن به این مدرک داشته باشید آیا این مدرک ارزش علمی خواهد داشت؟ آیا این کمالی برای شما محسوب خواهد شد ،مسلما خیر چون چیزی که بدون تلاش و زحمت بدست آید ارزشی نخواهد داشت. کمال انسانی هم با تلاش و کوشش ارزش پیدا می‌کند اگر خداوند از همان ابتدای خلقت این کمال رو به انسان عطا می‌فرمود ارزشی نداشت. 

رسیدن به حقیقت قرآن کریم هم نیازمند تلاش و مجاهده است چنانکه رسیدن به عمق کلام بزرگان و دانشمندان نیازمند فکر است و باید برای درک مفاهیم و معانی کلام اندیشمندان تفکر و تدبّر داشت.

در ثانی اگر انسان کم ترین توجّهی به قرآن کریم داشته باشد، و بدون عناد و دشمنی با این کتاب شریف به محضر او برسد نه تنها متقاعد می شود بلکه چنان انسی با این کتاب پبدا می کند که از تلاوت آیات زیبایش خسته نمی شود و به هر بهانه آیات قران را تلاوت می کند چنانکه در روایات نقل است امام سجاد علیه السلام هر روز مقدار زیادی از آیات قرآن را تلاوت می کردند همچنین بزرگانی که با قرآن انس داشته و دارند همه روزه با آیات الهی مأمونس بودند و تلاوت می کردند این خود نشان می دهد قرآن نه تنها مردم را متقاعد می کند که از جانب خدوند تبارک و تعالی نازل شده بلکه انسان با انس و با قرآن کریم به یک آرامش خاص و لذت وصف ناپذیری دست پیدا می کند.

مشکل کسانی که این شبهات رو مطرح می کنند این است که متاسفانه با قرآن کریم دشمنی دارند و این دشمنی موجب دوری این افراد از قرآن می شود و هر روز بر عنادشان بیشتر می شود لذا تنها راه دوستی با قرآن انس با قرآن و نزدیک شدن با قرآن به قصد هدایت است.

مطلب دیگر اینکه باید به این نکته توجه کرد که ملاک بیهوده بودن یا نبودن را نباید در کمیت دید بلکه نکته مهمی که در قضاوت باید مد نظر باشد بحث کیفیت نیز می‌باشد . به عبارت دیگر همان‌طور که در روایات مختلف و آیات بدان اشاره شده ارزش هدایت یک انسان چنان است که اگر همه انسان‌ها به جز همان انسان به گمراهی کشیده شوند بازهم هدف نیز براورده شده است . 

در روایتی معروف از پیامبر به امیر المومنین چنین می فرماید :

«یا علیُّ ، لا تُقاتِلَنَّ أحَدا حتّى تَدعُوَهُ ، و ایمُ اللّه ِ لَأن یَهدی اللّه ُ على یَدَیکَ رجُلاً خَیرٌ لَکَ مِمّا طَلَعَت علَیهِ الشَّمسُ و غَرَبَت». اى على! هرگز با کسى جنگ مکن مگر اینکه قبلاً او را [به اسلام] دعوت کرده باشى که به خدا سوگند، اگر خداوند کسى را به دست تو هدایت کند برایت بهتر است از آنچه آفتاب بر آن طلوع و غروب مى کند(الکافی : 5 / 28 / 4)

همانطور که در این روایت مشاهده ملاک تعداد افراد هدایت شده نیست بلکه ملاک کیفیت عمل است .



  

 


استکبار ستیزی و هیمنه دروغین استکبار

در حالی که انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی(رحمه‌الله‌علیه) به روزهای سرنوشت سازی نزدیک می‌شد، همه اقشار مردم ایران از زن و مرد و پیر و جوان، سعی در ایفای نقش تاریخی خود و عمل به تکلیف الهی داشتند. در این میان دانش‌آموزان و نوجوانان شور و حال دیگری داشتند. صبح روز 13 آبان1357 دانش‌آموزان در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند، به سمت دانشگاه تهران حرکت کردند تا صدای اعتراض خود را به گوش همگان برسانند. این جوانان پر شور و خداجو، گروه گروه، داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجویان و گروه‌های دیگری از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کردند. ساعت 11 صبح مأموران،‌ ابتدا چند گلوله گاز اشک‌آور در میان این جمعیت خروشان پرتاب کردند؛ اما اجتماع‌کنندگان در حالی که به سختی نفس می‌کشیدند، صدای خود را رساتر کرده و با فریاد الله‌اکبر، لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افکندند. در این هنگام تیراندازی آغاز شد و جوانان و نوجوانان بی‌گناه، یکی پس از دیگری، در خون خود غلتیدند.

در این روز، 56 نفر شهید و صدها نفر مجروح شدند. حضرت امام(رحمه‌الله‌علیه) در پیامی به همین مناسبت فرمودند: «... عزیزان من صبور باشید، که پیروزی نهایی نزدیک است و خدا با صابران است ... ایران امروز جایگاه آزادگان است... من از این راه دور، چشم امید به شما دوخته‌ام ... صدای آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی شما را به گوش جهانیان می‌رسانم».
به خاطر گرامی‌داشت یاد و خاطره شهیدان دانش‌آموز، این روز در تاریخ انقلاب اسلامی به نام روز دانش‌آموز نام‌گذاری شده است. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی ایران حضرت آیت الله امام خامنه‌ای «حفظه‌الله» فرمود: «سیزده آبان فرو ریختن هیمنه‏ى سلطه‏‌ى آمریکائى و استکبار آمریکائى در ایران و در جهان بود».

تبیین و توضیح این جمله شاید به صدها صفحه بیانجامد، امّا ما در این نوشتار به خاطر رعایت اختصار، توضیح مختصری در این رابطه می دهیم. قرآن کریم در آیاتی نورانی می‌فرماید: «أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَداً رابِیاً وَ مِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْیَةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثال [الرعد/17] خداوند از آسمان آبى نازل کرد و از هر درّه و رودخانه به اندازه هر یک سیلابى جریان یافت، و سپس سیل بر روى خود کفى حمل کرد، بعضى چیزها که براى ساختن زیور یا ابزار در آتش مى‌‏گدازند نیز کفى مانند آن دارد، خدا حق و باطل را چنین مثل مى‌‏زند، و اما کف به کنار افتاده نابود مى‌‏شود، ولى چیزى که به مردم سود مى‌‏دهد در زمین مى‌‏ماند، خدا مثل‌ها را چنین مى‌‏زند».

خداوند سبحان در این آیه حق را به سیل و رودخانه تشبیه کرده و باطل را به کف روی آب و در ادامه می‌فرماید؛ کف آب نابود شدنی است، اما رودخانه باقی است و آن‌چه به درد می‌خورد آب است نه کف آب. نکته زیبای دیگری که در این آیه وجود دارد این است که باطل قدرت و هیمنه خود را از خود آب می‌گیرد؛ اگر آب نبود کفی هم در در کار نبود. در منظر قرآن کریم استکبار چیزی جز کف روی آب نیست، کف روی آب روزی از بین خواهد رفت. با توجه به نکاتی که از آیه شریفه استفاده شد، استکبار جهانی: اولا چیزی جز کف آب نیست و روزی از بین می رود ثانیا: اسکتبار اگر قدرتی هم دارد نیرو و قدرتش را از حق گرفته است و چیزی از خود ندارد.

در واقعه‌ی عاشورای حسینی(علیه‌السلام) هم، یزیدیان اولا: کف روی آب بودند که نابود شدند، ثانیا: نیروی خودشان را از حق گرفته بودند. عالم هستی تحت فرمان ولیّ خداست، البته با اذن اللهی؛ مگر خنجری که سر مبارک امام حسین(علیه‌السلام) را برید بدون اذن حضرت می‌توانست ببرد؟ آن اسب‌هایی هم که بر پیکر بی‌جان حضرت، تاختند؛ به اذن امام بود، اگر حضرت اراده می‌فرمود یزیدیان از عالم هستی محو می‌شدند، امّا چون تقدیر الهی اقتضا می‌کند که عالم بر اساس اسباب و علل مادّی اداره شود، چنین کاری صورت نگرفت. در جریان مقابله حق و باطل؛ یعنی انقلاب اسلامی ایران و استکبار جهانی، قضیه بر همین منوال است، استکبار اولا: اصل وجودش از حق است، ثانیا؛ قدرتی هم که دارد از حق دارد منتهی تقدیر الهی بر این است که فعلا آن کف برجا بماند و فعلا نیروی خود را از حق ارتزاق کند.

قدرتی که انسان مومن دارد مافوق تصور استکبار است، استکبار در اوهام خود تخیل قدرت می‌کند، اما از پشت صحنه حقایق بی‌خبر است، خبر ندارد که مومن پشتوانه‌ای مافوق تصور همانند خداوند متعال و اهل بیت(علیم‌السلام) دارد که فرمودند حق پیروز است و باطل شکست می‌خورد. سیزدهم آبان که به نام «یوم الله سیزده آبان» نام‌گذاری شده، دلیلش این است که این حرکت مبارک، الهی بود و با پشتوانه قدرت الهی این حرکت عظیم را انجام دادند، هم‌اکنون نیز اگر جوانان این مرز و بوم، پشتوانه الهی و ولایی خود را در نظر داشته باشند و جز خدا از هیچ چیز دیگری واهمه نداشته باشند و به نصرت الهی یقین داشته باشند، استکبار به زودی از دار هستی محو خواهد شد. سیزدهم آبان روزیست که بایستی به این مسائل هم بیاندیشیم، به قدرت الهی که داریم، به قابلیت هایی که ملّت شریف ایران دارند ولی هنوز فعلیّت نیافته است و ...

در پایان بخشی از بیانات مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) در این رابطه را بیان می‌کنیم: «سیزدهم آبان، در حقیقت به معناى واقعى کلمه، یکى از ایام‌الله است؛ فرصتى است براى فکر کردن و استنتاج کردن و بر اساس این استنتاج، آینده را ساختن و براى آینده برنامه‌ریزى کردن؛ چون آینده مال شماست. چگونه حرکت کنیم که بتوانیم خودمان را، ملتمان را، کشورمان را، تاریخ‌مان را، بلکه امت اسلامى را به اوج برسانیم؟ راه چیست؟ این را باید با تفکر و تدبر در این عبرت‌ها به دست آورد. یکى از این عبرت‌ها در همین سیزدهم آبان است. قدرت الهى از یک طرف و بعد اراده‌ى مبارزه و ایستادگى در راه مبارزه، که متکى به قدرت الهى و توفیق الهى است، از طرف دیگر، سیزدهم آبان را یک برجستگى بخشیده است.

امام عزیز ما، آن مرد یگانه‌ى تاریخ ما، در مقابل طرح کاپیتولاسیون و مصونیت آمریکایى‌ها ایستاد و به خاطر این اعتراض، روز 13 آبان با حال غربت و تنهایى، به وسیله‌ى مزدوران آمریکا از ایران تبعید شد. در آن روز و در این تبعید، هیچ کس در کنار امام نبود. البته دل‌هاى مردم با امام بود؛ اما امام را از خانه‌اش ربودند و در غربت کامل، او را در روز 13 آبان سال 43 از ایران تبعید کردند. پانزده سال بعد، فرزندان امام، یعنى جوانان انقلابى دانشجو، در روز 13 آبان رفتند لانه‌ى جاسوسى آمریکا در تهران را تسخیر کردند؛ آمریکا را از ایران تبعید کردند. ببینید فعل و انفعال حرکت مردمىِ متکى به اراده‌ى الهى و قدرت الهى، چه کار می‌کند. امام در آن غربت در تبعید ایستاد، با کمال استقامت راه را دنبال کرد و مردم را کم‌کم و به مرور آورد وارد صحنه کرد. امام مردم را بیدار کرد؛ احساس استقلال و آرمان‌خواهىِ همراه با مجاهدتى که در آن هیچ خوف و ترسى وجود ندارد را در مردم زنده کرد. مردم به میدان آمدند و انقلاب پیروز شد. مردم در انقلاب، شاه را از ایران راندند؛ در 13 آبان، آمریکا را از ایران راندند. لذا امام فرمود: انقلابى بزرگ‌تر از انقلاب اول. این یک عبرت است. یعنى یک ملت وقتى در راه درست، با هدایت صحیح و با بصیرت، ایستادگى و استقامت می‌کند، هیچ قدرتى در مقابل او تاب مقاومت ندارد».[1]


............................................................................................
پی‌نوشت:
[1]. بیانات در دیدار با دانشجویان و دانش آموزان .

 

 

کامران قراملکی


  
حوزه و دانشگاه

یکی از مسائلی که از همان دوران آغاز نهضت بزرگ انقلاب اسلامی، مورد توجه بزرگان و حائز اهمیت بود، وحدت بین حوزه و دانشگاه بود. حوزه و دانشگاه دو بال پیکر جمهوری اسلامی هستند که عدم وجود هماهنگی بین دو بال، موجب سقوط پیکره انقلاب خواهد بود. روشن‌فکران غرب زده داخل و غربیان، تمام هم و غم‌شان این بوده که حوزه و دانشگاه از هم جدا شوند و با یکدیگر ارتباطی نداشته باشند، زیرا نتیجه و بازخورد پیوند این دو قشر اندیش‌مند، حرکت نظام مقدس جمهوری اسلامی به طرف فرهنگ اصیل دینی خواهد بود.

در هنگامه حرکت همه جانبه ملت غیور ایران علیه ظلم و بیداد رژیم ستم‌شاهی در سال 1356 یکی از دغدغه‌های جدی حضرت امام(رحمه‌الله‌علیه) نیز جدایی دو قشر روحانی و دانشجو بوده که مکرر خطرات آن را گوش‌زد نموده و حوزه و دانشگاه را از سقوط در ورطه تفرقه بر حذر داشته و آنان را به روابط دوستانه جهت نیل به اهداف ترغیب می‌نمودند. ایشان در این رابطه فرمودند: «طلاب علوم دینی و دانشجویان باید با هم روابط دوستانه و فعالانه داشته باشند و بر اساس به دست آمدن استقلال و آزادی و خلع ید غاصبان از حقوق ملت در تمام ابعادش، به سایر طبقات بپیوندند» [1]

در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در تأکیدات حضرت امام(رحمه‌الله‌علیه) تعابیری چون پیوند دانشجویان قدیم و جدید، دست برادری روحانی و دانشگاهی، لزوم دوستی روحانی و دانشگاهی و ضرورت احترام متقابل آن‌ها به وفور دیده می‌شود. جالب آن‌ است که حضرت امام(رحمه‌الله‌علیه) در بهمن ماه 1357 در آن روزهای حساس، بزرگ‌ترین ثمره انقلاب را وحدت حوزه و دانشگاه می‌داند و می‌فرماید: «اگر این نهضت غیر از این خاصیت نداشت که بین طلاب علوم دینیه و قشر دانشگاهی یک رابطه پیدا شد،‌ اگر غیر از این ما هیچی نداشتیم، این بالاترین نتیجه‌ای بود که حاصل شد».[2]

در سیر فرمایشات ایشان پس از پیروزی نیز، مدام این محور قابل مشاهده است که جایگاه حوزه و دانشگاه به عنوان نخبگان جامعه، از یک حساسیت ویژه برخوردار بوده و وحدت آن دو، رمز بسیاری از موفقیت‌هاست و بر همین اساس هم، دشمن بر این نقطه انگشت گذاشته و در صدد ایجاد تفرقه و اختلاف در بین آن‌هاست. لذا حضرت ایشان روحانی و دانشگاهی را مکمل یکدیگر دانسته و خطاب به دانشگاهیان می‌فرمایند: «شما و طبقه روحانیت هر دو شغل واحد دارید و مع‌الوصف این دو قشر را که مربی جامعه هستند و دست‌های ناپاک از هم جدا کردند.[3]

حضرا امام(رحمه‌الله‌علیه) اتحاد روحانیون و دانشگاهیان را خنثی کننده توطئه‌ها می‌دانند و می‌فرمایند: «تکلیف برای شما دو طایفه از سایرین زیادتر است و مسئولیت‌تان بسیار زیاد، همه مسئول‌اند، لکن شما دو طایفه مسئولیت‌تان زیادتر است... شما دو قشری که مغز متفکر بودید؛ وقتی با هم مجتمع شدید، قشرهای دیگر پیوند کردند با شما، تکلیف شما و این قشر روحانیون و شما آقایان دانشگاهی‌ها این است که دست از هم برندارید».[4]

 ایشان رشد واقعی کشور را مرهون وحدت حوزه و دانشگاه می‌دانست و می‌فرمودند: «علما و دانشمندان این دو مرکز، لازم است کوشش کنند در پیوند دادن این دو قشر عزیز. و باید بدانند که نه دانشگاهی بدون روحانی می‌تواند به استقلال برسد و نه روحانی بدون دانشگاهی».[5]

حساسیت این امر در نگاه حضرت امام(رحمه‌الله‌علیه) تا بدان‌جاست که حتی عامل اصلی اصلاح کشور را در وحدت این دو قشر بیان فرموده‌اند: «باید توجه داشته باشید، باید دانشگاه‌ها و مدارس و همه‌جا توجه داشته باشد، دانشگاه پیوند خودش را با فیضیه محکم کند و حوزه نیز پیوستگی خودش را به دانشگاه. شما دو قشری هستید که اگر اصلاح بشوید، اصلاح می‌شود ملت‌ها».[6]

بنابراین آن‌چه در سال‌روز وحدت حوزه و دانشگاه دارای اهمیت فوق‌العاده می‌باشد این است‌‌که حوزیان و دانشگاهیان فرهیخته به اهمیت مضاعف این پدیده بیشتر بیاندیشند، تا ان‌شاء‌الله گامی بلند و ارزشی در این راستا برداشته شود.
----------------------------------------------------------------

پی‌نوشت
[1]. صحیفه، ج 3، ص 486؛ پیام به ملت ایران 16/7/57.
[2]. همان، ج 6، ص 48 (سخنرانی در جمع روحانیون 14/11/57).
[3]. همان، ج 7، ص 470 (سخنرانی در جمع وزیر فرهنگ و رؤسای دانشگاه‌ها 3/3/58).
[4]. همان، ج 8، ص 480 (سخنرانی در جمع دانشجویان مشهد 14/4/58).
[5]. همان، ج 10، ص 83 (پیام به استادان و دانشجویان 31/6/58).
[6]. همان، ج 14، ص 188 (سخنرانی در جمع روحانیون 14/11/59).


  
+ همراهان عزیز در ایام فاطمیه بنده را هم دعا کنید نیازمند دعاهای شما هستم


+ با سلام خدمت سروران گرانقدر وبلاگ کلام نو به روز شد . در انتظار نظرات سازنده شما ...


+ نعمت های بهشتی سراسر لذت است


+ با سلام خدمت سروران گران قدر ضمن تلیست ایام شهادت فاطمه زهرا (س) با مطلبی به عنوان فاطمه (س) معلم فرشته ها در خدمت دوستان هستم.


+ چرا دعاهاى ما مستجاب نمى شود امیرالمؤ منین على علیه السلام روز جمعه در کوفه سخنرانى زیبایى کرد، در پایان سخنرانى فرمود: دوستان بقیه جریان را در وبلاگ بنده مطالعه بفرمایید.






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ