سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
کـــــلام نـــو
حقیر افتخار سربازی امام زمان علیه السلام بر دوشم هست. طلبه ی ناچیزی هستم و هدفم بیان معارف ناب اسلامی و شبهه زادیی است.
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 42
کل بازدید : 507523
کل یادداشتها ها : 99
خبر مایه


< 1 2

با سلام

با توجه به متن سوال منظور حضرتعالی از معنی ماده در منظر اسلام روشن نیست ، سوال از معنی ماده در منظر اسلام همانند سوال از معنی اتم در منظر اسلام است که مسلما مربوط به مباحث اسلامی نمی باشد .

بنابر این بهتر بود سوالتان را به این صورت مطرح می فرمودید « ماده از نظر فلاسفه به چه معنی و مفهوم است» در این صورت حوز? بحث مشخص می گردید .

فلذا چون مربوط ترین مباحث حول و حوش ماده مربوط به ماده از دیدگاه فلاسفه می باشد از این جهت به تبیین معنی ماده از این منظر می پردازیم :

بحث پیرامون ماده یکی از مباحث مهمی است که از دیرباز فکر فلاسفه را به خود مشغول کرده و نظرات متعددی در مورد حقیقت ماده بیان فرموده اند ؛ البته ماده در اصطلاح علوم مختلف ، معانی مختلفی پیدا می کند ؛ ماده در علم منطق یک معنی دارد (به قضایایی که قیاس از آنها تشکیل می شود صرف نظر از شکل و هیئت ترکیبی آنها ماده قیاس گفته می شود) و در علم فیزیک (ماده به موجودی گفته می شود که دارای صفات خاصی از قبیل جرم ، جذب و دفع ، اصطکاک پذیری و ... باشد و آن را در مقابل نیرو و انرژی به کار می برند) دارای معنای دیگری است. اما آنچه که بایستی در این مبحث بدان پرداخته شود ماده از دیدگاه فلاسفه است ، بنابراین در ابتدا به تعریف ماده می پردازیم :

تعریف ماده:

در فلسفه ، ماده به موجودی گفته می شود که زمین? پیدایش موجود دیگری باشد چنانکه خاک ، زمینه پیدایش گیاهان و جانوران است و از اینروی معنای فلسفی این کلمه متضمن معنی اضافه و نسبت ، و نزدیک به معنای واژه « مایه» در زبان فارسی است.

فلاسفه نخستین مایه همه موجودات جسمانی را « ماده المواد» یا « هیولای اولی» می نامند و در باره حقیقت آن اختلاف دارند و ارسطوئیان معتقدندکه ماده اولی هیچگونه فعلیتی از خودش ندارد و حقیقت آن چیزی جز قوه و استعداد برای فعالیتهای جسمانی نیست. 1

و به عبارتی دیگر ماده اولی ( هبولای اولی) همان موجودی است که در ذات خود واجد هیچ فعلیتی نیست و به همین دلیل استعداد همه چیز در او هست ، معنی اینکه استعداد همه چیز در او هست این است که در ذات او ابا و امتناع از هیچ صورت و حالت نیست یعنی می تواند به هر چیزی تبدیل گردد . 2

برای فهم بهتر این مطلب می شود به یک مثال ساده تمثل جست و آن اینکه اگر یک خمیر بازی را تصور کنیم ، او در ذات خود هیچ فعلیتی ندارد و تنها فعلیت او قوه و استعداد اوست که می تواند به اشکال و صورت های گوناگون در بیاید . و در ذات او ابا و امتناع از هیچ صورت و حالت نیست .

ماده در اصطلاح فلاسفه استعدادی است که هیچ فعلیتی جز قوه محض بودن ندارد و فعلیت او همان قوه محض بودن آن است ، بنابراین ماده همیشه ملازم با صورت جسمیه و صورت نوعیه می باشد ؛ ماده اولی در عالم خارج یافت نمی شود مگر اینکه متقوم به یک فعیلتی همانند شکل و صورت باشد که متحد با اوست، زیرا هیچ موجودی محقق نمی شود مگر به واسطه یک فعلیتی . 3

مثل اینکه شما در ذهن خود شکل و صورت سیب را از خود سیب ، جدا کنید؛ چه چیزی باقی می ماند؟ چیزی که باقی می ماند ، فقط یک سیب عقلی است ؛ اما او همچنان یک سیب است ، آنچیزی که او را سیب کرده ماده سیب است ، فلذا اگر صورت و شکلش را از او جدا کنیم همچنان سیب باقی خواهد ماند . پس مشاهده می فرمایید که ماده سیب بدون صورت و شکل آن در عالم خارج وجود ندارد ؛ چرا که صورت همیشه ملازم با ماده است .

در هم? موجودات به غیر از مجردات ؛ مایه و ماده اولیه تشکیل دهنده آنها را ماده اولی می نامند. پس به طور خلاصه ماده چیزی است که مایه تشکیل دهند? همه وجودات (غیر از مجردات) است و این مایه قوه و استعداد محض است ؛ بنابراین به تنهایی در عالم خارج یافت نمی شود و برای تحققش در عالم خارج نیازمند صورت است و متحد با صورت خود می باشد ( همچنانکه د مثال فوق الذکر سیب متحد با صورت خود است)

مطلب دیگری که باید بدان توجه نمود و برای روشن شدن پاسخ الزامی است این است که :

تقریبا همه فلاسفه اتفاق نظر دارند ؛ حقیقت جسم عبارت است از جوهری که دارای ابعاد سه گانه ( طول و عرض و عمق) باشد ، 4 از طرفی هر جسمی ، جوهری است که مرکب از دو جزء ماده و صورت جسمیه است . 5( همان طور که عرض شد ماده قوه و استعدادی است که قابلیت قبول صورت های متفاوتی را دارد ) پس هر چیزی که دارای ابعاد سه گانه باشد جسم است اگر چه دارای رقت و لطافت باشد و بنابر اینکه هر جسمی مرکب از دو جزء ماده و صورت جسمیه است ؛ نتیجه گرفته می شود که هر جسمی مادی است .

حال که تعریف ماده و حقیقت ماده را به صورت اجمال متذکر شدیم و همچنین بیان نمودیم که هر جسمی مادی است پاسخ بخش دیگر سوال حضرتعالی مشخص می شود به اینکه :

جن موجود جسمانی لطیفی است که به تعبیر قرآن کریم از آتش آفریده شده و دارای خصایص جسمانی است زیرا دارای مکان و زمان است و حتی در تکلیف و ثواب و عقاب با انسان شریک هستند هر چند در اثر لطافت مورد احساس افراد عادی قرار نمی گیرند. طبق آیه شریف? 27 سوره حجر « و الجان خلقناه من قبل من نار السموم» خلقت جن از آتش است و یا به عبارتی روشن تر مایه تشکیل دهنده جن (طبق تعریفی که ارائه شد) مادی است ، و چون خلقت او از آتش است مسلما خود جن نیز مادی خواهد بود ، و از این مطلب روشن می شود که دیده شدن و یا دیده نشدن ملاک مادی و یا غیر مادی بودن موجودات نیست . زیرا موجودی همانند جن مادی است و در عین حال دیده نمی شود . 6

از طرفی با توجه به اینکه در تعریف ماده عرض شد ؛ ماده قوه و استعداد محض است و از طرف دیگر چون جن مکلف به احکام شرعی است و احکام شرعی هم جز برای فعلیت یافتن قوه و استعداد موجودات مادی نیست ؛ پس نتیجه این می شود که جن موجودی مادی است ، چرا که مجردات بالفعل هستند « فالعالم العقلی مجرد تام ذاتا و فعلا عن الماده و آثارها» 7به خاطر همین است که ملائکه مکلف به احکام شرعی نیستند ؛ چرا که آنها بالفعل محض اند و موجود بالفعل در اوج کمال خویش است و بالاتر از کمال خود نمی توانند گام بردارند .

بنابراین جن نیز مانند انسان ، بر حسب آیات قرآن ، موجودی است مادی، با این تفاوت که انسان از خاک و جن از آتش است .

هوا و گاز نیز خارج از عالم ماده نیستند چرا که هوا و گاز فضا اشکال می کنند (یعنی دارای مکان هستند) و هر چیزی که مکان دار باشد مادی است چرا که مکان دار بودن یکی از ویژگیهای موجود مادی است .

 

یکی از خصوصیات موجودات مادی این است که همیشه در حال تبدیل و تغییر هستند و از قوه به فعل می رسند ؛ تکالیف شرعی و دستورات ناب دین مبین اسلام برای این است که قوه و استعدادهای موجود در انسان را بالفعل کرده تا به نهایت درجه مرتبه وجودی خویش برسد ، انسان با عمل به دستورات دین اسلام به سوی کمال مطلق سیر می کند و این سیر او حرکت از قوه به فعل است .

هم? ممکنات سیر کمالی دارند و این همان معنی آیه شریفه « انا لله و انا الیه راجعون » است ، زیرا که ما از آن خداییم و چند صباحی در دنیای مادی آمده ایم تا تمامی قوه های خود را بالفعل کنیم تا لایق « انا الیه راجعون» باشیم. اگر قوه ها بالفعل نشوند ، انسان در تجرد حیوانی باقی مانده و به قله رفیع انسانیت بار نخواهد یافت.

معرفی کتاب جهت مطالعه بیشتر

مصباح یزدی خداشناسی ، کیهان شناسی، انسان شناسی ؛ انتشارات موسسه امام خمینی ، چاپ دوم 1378

معاد از دیدگاه امام خمینی ترجمه فروغ السادات رحیم پور

 

1. مصباح یزدی محمد تقی، ، آموزش فلسفه ، چاپ نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول 1378 هـ .ش ج دوم ص 133

2. مطهری مرتضی ، مجموعه آثار، تهران ، انتشارات صدرا ، چاپ یازدهم ، 1386هـ. ش ، ج 6 ص 731

3. طباطبایی محمد حسین ، بدایه الحکمه ، شیروانی علی ، قم ، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین ، چاپ هشتم 1385 هـ.ش مرحل? 6 فصل 6

4. مطهری مرتضی ، مجموعه آثار، تهران ، انتشارات صدرا ، چاپ یازدهم ، 1386هـ. ش ، ج 6 ص 749

5. ر.ک: طباطبایی محمد حسین ، نهایه الحکمه ، شیروانی علی ، قم ، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین ، چاپ هشتم 1385 هـ.ش مرحل? 6 فصل 5

6. طباطبایی محمد حسین، ترجمه المیزان، موسوی همدانی سید محمد باقر ، قم دفتر انتشارات اسلامی جامع? مدرسین ، چاپ پنجم 1374 هـ. ش ج 17 ص 6

7. ر.ک : طباطبایی محمد حسین ، نهایه الحکمه ، شیروانی علی ، قم ، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین ، چاپ هشتم 1385 هـ.ش مرحل? 12 فصل 19


  

ایا حب اهل بیت نجات بخش انسان است یا معرفت پیدا کردن به او ما را نجات خواهد داد؟

با سلام و تحیت خدمت دوست عزیز

برای پاسخگویی به این سوال در ابتدا لازم است معنی و مفهوم کلمه حب روشن بشود، برای این منظور ابتداءا معنی لغوی حب را ذکر کرده و به پاسخ سوال می پردازیم:

همچنانکه در کتب لغات ذکر شده «حب » به معنی: دوست داشتن ، خواستن و میل به چیزی (فرهنگ ابجدی) و در کتاب «العین» حب را به « القرط فی حبه واحده »

آنچه که از روایات استفاده می شود این است که حب اهلبیت یقینا نجات بخش است و یقینا محبین اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) از آتش دوزخ رهایی خواهند یافت .

حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله و سلم در بعضى از احادیث میفرمود که اعز و اشرف ملایک ، آن فرشته ایست که محبت و مودت او نسبت بحضرت على بن ابى طالب علیه السّلام بر دوستى و مودت سایر ملایک نسبت بآن حضرت غالب آید و هر که را محبت على بیشتر آن ملک در رتبه و کرامت در نزد حضرت عزت بیشتر است.

و یا در روایتی دیگر آمده است:

«لو اجتمع الناس على حب على بن ابى طالب علیه السّلام لما خلق اللَّه النار».

اگر همه مردم محب حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام بودند خدای سبحان آتش را خلق نمی کرد .

و روایاتی از این قبیل که حب اهلبیت (علیهم السلام) را برابر با رهایی از آتش دوزخ می دانند ؛ بنابراین محب ائمه اطهار اهل نجات است (انشاء الله)

اما چنانکه کتاب العبن حب را معنی کرده است محبوب حقیقی هر شخصی نباید بیشتر از یک چیز باشد زیرا بر اساس معنی اول حب « خواستن و میل به چیزی» انسان وقتی محب و دوستدار چیزی می شود که میل و رغبتش به سوی اوست ؛ و به احدی جز محبوب یگانه اش میل و رغبت ندارد ، بنابراین همه سعی و کوشش در جهت بر آورده کردن مطالبات محبوب حقیقی است ، و کسی جز او را در اندورن دلش جای نمی دهد.

چنین شخصی سرتا پا گوش است تا به مطالبات محبوب خویش لبیک گفته و در راستای رضایت او گام بردارد . بنابراین اگر به جز محبوب واقعی خویش محبوبی دیگر برگزیند هرگز انتظار نداشته باشد همچنان محب است زیرا که دو محبوب متفاوت در یک جا جمع نمی شود همچنانکه سیاه و سفید در مکان و زمان واحد جمع نمی شود.

محبوب شیعیان در مرحل? اول خداست و در طول خداوند سبحان ائمه اطهار (علیهم السلام) می باشند و هر آنچه که مربوط به ایشان باشد و راستای به ثمر رساندن اهداف این بزرگواران باشد محبوب است . بنابراین آنچه که مغایر با اهداف ائمه باشد در دل محبوب جایگاهی ندارد و او را طرد می کند .

" إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا 1 کسی که به خدا و پیامبرش ایمان بیاورد و اعمال صالح انجام دهد خداوند رحمن آنها را محب خویش قرار می دهد.

هر کسی محب خدا شد یقینا اهل نجات است اما چنانکه عرض شد محب بودن شرایطی دارد:

1. مطالبات محبوب بدون چون چرا اجابت گردد.

2. محبوب دیگری به جز محبوب واقعی نداشته باشد. ( ممکن است کسی بگوید من محب ائمه هستم ولی رشوه می خورم ، غیبت می کنم ووو....)

3. آنچه را که در چهت اهداف محبوب خویش است را هم دوست داشته باشد و آنچه که بر خلاف جهت محبوبش گام بر می دارد دوست نداشته باشد.

 

پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: آنهائى که از آرامش دلها برخوردارند، دوستان خدا و رسول و اهل بیتاند که براستى و درستى، آنان را دوست مىدارند و دروغ نمىگویند.2

امام صادق (ع) «شیعیان ما اهل ورع، کوشش، وفا، امانت، زهد و عبادتاند».3

حال هر شخصی به وجدان و اندرون خویش مراجعه کند اگر با فرمایشات ائمه مطابقت داشت یقین بداند اهل نجات نجات است و اگر مطابقت نداشت به توبه و انابه و توسل به دامان پاک این بزرگوارن توفیق الهی را از ایشان مسئلت نماید.

 

1. سوره مریم آیه 96

2. فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت ج2 292 باب شصت و چهارم احادیثى در محبت اهل بیت علیهم السلام ..... ص : 291

3. بحار الانوار، ج 68، ص 167.


  
+ همراهان عزیز در ایام فاطمیه بنده را هم دعا کنید نیازمند دعاهای شما هستم


+ با سلام خدمت سروران گرانقدر وبلاگ کلام نو به روز شد . در انتظار نظرات سازنده شما ...


+ نعمت های بهشتی سراسر لذت است


+ با سلام خدمت سروران گران قدر ضمن تلیست ایام شهادت فاطمه زهرا (س) با مطلبی به عنوان فاطمه (س) معلم فرشته ها در خدمت دوستان هستم.


+ چرا دعاهاى ما مستجاب نمى شود امیرالمؤ منین على علیه السلام روز جمعه در کوفه سخنرانى زیبایى کرد، در پایان سخنرانى فرمود: دوستان بقیه جریان را در وبلاگ بنده مطالعه بفرمایید.






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ