در باره اینکه نفس (روح) آدمى مجرد از ماده است
آیا نفس و یا به عبارتى روح آدمى موجودى است مجرد از ماده؟ (البته مراد ما از نفس آن حقیقتى است که هر یک از ما در هنگام سخن با عبارت: من، ما، شما، او، فلانى، و امثال آن از آن حکایت مىکنیم و یا بدان اشاره مینمائیم، و نیز مراد ما به تجرد نفس این است که موجودى مادى و قابل قسمت و داراى زمان و مکان نباشد).
حال که موضوع بحث روشن شد و معلوم گشت که در باره چه چیز بحث مىکنیم، اینک مىگوییم: جاى هیچ شک نیست که ما در خود معنایى و حقیقتى مىیابیم و مشاهده مىکنیم که از آن معنا و حقیقت تعبیر مىکنیم به (من)، (و مىگوییم من پسر فلانم،- و مثلا در همدان متولد شدم،- من باو گفتم و امثال این تعبیرها که همه روزه مکرر داریم).
باز جاى هیچ شک و تردید نیست که هر انسانى در این درک و مشاهده مثل ما است من و تمامى انسانها در این درک مساوى هستیم و حتى در یک لحظه از لحظات زندگى و شعورمان از آن غافل نیستیم ما دام که شعورم کار میکند، متوجهم که من منم و هرگز نشده که خودم را از یاد ببرم.
حال ببینیم این (من) در کجاى بدن ما نشسته و خود را از همه پنهان کرده؟ قطعا در ادامه مطلب...
با سلام
با توجه به متن سوال منظور حضرتعالی از معنی ماده در منظر اسلام روشن نیست ، سوال از معنی ماده در منظر اسلام همانند سوال از معنی اتم در منظر اسلام است که مسلما مربوط به مباحث اسلامی نمی باشد .
بنابر این بهتر بود سوالتان را به این صورت مطرح می فرمودید « ماده از نظر فلاسفه به چه معنی و مفهوم است» در این صورت حوز? بحث مشخص می گردید .
فلذا چون مربوط ترین مباحث حول و حوش ماده مربوط به ماده از دیدگاه فلاسفه می باشد از این جهت به تبیین معنی ماده از این منظر می پردازیم :
بحث پیرامون ماده یکی از مباحث مهمی است که از دیرباز فکر فلاسفه را به خود مشغول کرده و نظرات متعددی در مورد حقیقت ماده بیان فرموده اند ؛ البته ماده در اصطلاح علوم مختلف ، معانی مختلفی پیدا می کند ؛ ماده در علم منطق یک معنی دارد (به قضایایی که قیاس از آنها تشکیل می شود صرف نظر از شکل و هیئت ترکیبی آنها ماده قیاس گفته می شود) و در علم فیزیک (ماده به موجودی گفته می شود که دارای صفات خاصی از قبیل جرم ، جذب و دفع ، اصطکاک پذیری و ... باشد و آن را در مقابل نیرو و انرژی به کار می برند) دارای معنای دیگری است. اما آنچه که بایستی در این مبحث بدان پرداخته شود ماده از دیدگاه فلاسفه است ، بنابراین در ابتدا به تعریف ماده می پردازیم :
تعریف ماده:
در فلسفه ، ماده به موجودی گفته می شود که زمین? پیدایش موجود دیگری باشد چنانکه خاک ، زمینه پیدایش گیاهان و جانوران است و از اینروی معنای فلسفی این کلمه متضمن معنی اضافه و نسبت ، و نزدیک به معنای واژه « مایه» در زبان فارسی است.
فلاسفه نخستین مایه همه موجودات جسمانی را « ماده المواد» یا « هیولای اولی» می نامند و در باره حقیقت آن اختلاف دارند و ارسطوئیان معتقدندکه ماده اولی هیچگونه فعلیتی از خودش ندارد و حقیقت آن چیزی جز قوه و استعداد برای فعالیتهای جسمانی نیست. 1
و به عبارتی دیگر ماده اولی ( هبولای اولی) همان موجودی است که در ذات خود واجد هیچ فعلیتی نیست و به همین دلیل استعداد همه چیز در او هست ، معنی اینکه استعداد همه چیز در او هست این است که در ذات او ابا و امتناع از هیچ صورت و حالت نیست یعنی می تواند به هر چیزی تبدیل گردد . 2
برای فهم بهتر این مطلب می شود به یک مثال ساده تمثل جست و آن اینکه اگر یک خمیر بازی را تصور کنیم ، او در ذات خود هیچ فعلیتی ندارد و تنها فعلیت او قوه و استعداد اوست که می تواند به اشکال و صورت های گوناگون در بیاید . و در ذات او ابا و امتناع از هیچ صورت و حالت نیست .
ماده در اصطلاح فلاسفه استعدادی است که هیچ فعلیتی جز قوه محض بودن ندارد و فعلیت او همان قوه محض بودن آن است ، بنابراین ماده همیشه ملازم با صورت جسمیه و صورت نوعیه می باشد ؛ ماده اولی در عالم خارج یافت نمی شود مگر اینکه متقوم به یک فعیلتی همانند شکل و صورت باشد که متحد با اوست، زیرا هیچ موجودی محقق نمی شود مگر به واسطه یک فعلیتی . 3
مثل اینکه شما در ذهن خود شکل و صورت سیب را از خود سیب ، جدا کنید؛ چه چیزی باقی می ماند؟ چیزی که باقی می ماند ، فقط یک سیب عقلی است ؛ اما او همچنان یک سیب است ، آنچیزی که او را سیب کرده ماده سیب است ، فلذا اگر صورت و شکلش را از او جدا کنیم همچنان سیب باقی خواهد ماند . پس مشاهده می فرمایید که ماده سیب بدون صورت و شکل آن در عالم خارج وجود ندارد ؛ چرا که صورت همیشه ملازم با ماده است .
در هم? موجودات به غیر از مجردات ؛ مایه و ماده اولیه تشکیل دهنده آنها را ماده اولی می نامند. پس به طور خلاصه ماده چیزی است که مایه تشکیل دهند? همه وجودات (غیر از مجردات) است و این مایه قوه و استعداد محض است ؛ بنابراین به تنهایی در عالم خارج یافت نمی شود و برای تحققش در عالم خارج نیازمند صورت است و متحد با صورت خود می باشد ( همچنانکه د مثال فوق الذکر سیب متحد با صورت خود است)
مطلب دیگری که باید بدان توجه نمود و برای روشن شدن پاسخ الزامی است این است که :
تقریبا همه فلاسفه اتفاق نظر دارند ؛ حقیقت جسم عبارت است از جوهری که دارای ابعاد سه گانه ( طول و عرض و عمق) باشد ، 4 از طرفی هر جسمی ، جوهری است که مرکب از دو جزء ماده و صورت جسمیه است . 5( همان طور که عرض شد ماده قوه و استعدادی است که قابلیت قبول صورت های متفاوتی را دارد ) پس هر چیزی که دارای ابعاد سه گانه باشد جسم است اگر چه دارای رقت و لطافت باشد و بنابر اینکه هر جسمی مرکب از دو جزء ماده و صورت جسمیه است ؛ نتیجه گرفته می شود که هر جسمی مادی است .
حال که تعریف ماده و حقیقت ماده را به صورت اجمال متذکر شدیم و همچنین بیان نمودیم که هر جسمی مادی است پاسخ بخش دیگر سوال حضرتعالی مشخص می شود به اینکه :
جن موجود جسمانی لطیفی است که به تعبیر قرآن کریم از آتش آفریده شده و دارای خصایص جسمانی است زیرا دارای مکان و زمان است و حتی در تکلیف و ثواب و عقاب با انسان شریک هستند هر چند در اثر لطافت مورد احساس افراد عادی قرار نمی گیرند. طبق آیه شریف? 27 سوره حجر « و الجان خلقناه من قبل من نار السموم» خلقت جن از آتش است و یا به عبارتی روشن تر مایه تشکیل دهنده جن (طبق تعریفی که ارائه شد) مادی است ، و چون خلقت او از آتش است مسلما خود جن نیز مادی خواهد بود ، و از این مطلب روشن می شود که دیده شدن و یا دیده نشدن ملاک مادی و یا غیر مادی بودن موجودات نیست . زیرا موجودی همانند جن مادی است و در عین حال دیده نمی شود . 6
از طرفی با توجه به اینکه در تعریف ماده عرض شد ؛ ماده قوه و استعداد محض است و از طرف دیگر چون جن مکلف به احکام شرعی است و احکام شرعی هم جز برای فعلیت یافتن قوه و استعداد موجودات مادی نیست ؛ پس نتیجه این می شود که جن موجودی مادی است ، چرا که مجردات بالفعل هستند « فالعالم العقلی مجرد تام ذاتا و فعلا عن الماده و آثارها» 7به خاطر همین است که ملائکه مکلف به احکام شرعی نیستند ؛ چرا که آنها بالفعل محض اند و موجود بالفعل در اوج کمال خویش است و بالاتر از کمال خود نمی توانند گام بردارند .
بنابراین جن نیز مانند انسان ، بر حسب آیات قرآن ، موجودی است مادی، با این تفاوت که انسان از خاک و جن از آتش است .
هوا و گاز نیز خارج از عالم ماده نیستند چرا که هوا و گاز فضا اشکال می کنند (یعنی دارای مکان هستند) و هر چیزی که مکان دار باشد مادی است چرا که مکان دار بودن یکی از ویژگیهای موجود مادی است .
یکی از خصوصیات موجودات مادی این است که همیشه در حال تبدیل و تغییر هستند و از قوه به فعل می رسند ؛ تکالیف شرعی و دستورات ناب دین مبین اسلام برای این است که قوه و استعدادهای موجود در انسان را بالفعل کرده تا به نهایت درجه مرتبه وجودی خویش برسد ، انسان با عمل به دستورات دین اسلام به سوی کمال مطلق سیر می کند و این سیر او حرکت از قوه به فعل است .
هم? ممکنات سیر کمالی دارند و این همان معنی آیه شریفه « انا لله و انا الیه راجعون » است ، زیرا که ما از آن خداییم و چند صباحی در دنیای مادی آمده ایم تا تمامی قوه های خود را بالفعل کنیم تا لایق « انا الیه راجعون» باشیم. اگر قوه ها بالفعل نشوند ، انسان در تجرد حیوانی باقی مانده و به قله رفیع انسانیت بار نخواهد یافت.
معرفی کتاب جهت مطالعه بیشتر
مصباح یزدی خداشناسی ، کیهان شناسی، انسان شناسی ؛ انتشارات موسسه امام خمینی ، چاپ دوم 1378
معاد از دیدگاه امام خمینی ترجمه فروغ السادات رحیم پور
1. مصباح یزدی محمد تقی، ، آموزش فلسفه ، چاپ نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول 1378 هـ .ش ج دوم ص 133
2. مطهری مرتضی ، مجموعه آثار، تهران ، انتشارات صدرا ، چاپ یازدهم ، 1386هـ. ش ، ج 6 ص 731
3. طباطبایی محمد حسین ، بدایه الحکمه ، شیروانی علی ، قم ، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین ، چاپ هشتم 1385 هـ.ش مرحل? 6 فصل 6
4. مطهری مرتضی ، مجموعه آثار، تهران ، انتشارات صدرا ، چاپ یازدهم ، 1386هـ. ش ، ج 6 ص 749
5. ر.ک: طباطبایی محمد حسین ، نهایه الحکمه ، شیروانی علی ، قم ، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین ، چاپ هشتم 1385 هـ.ش مرحل? 6 فصل 5
6. طباطبایی محمد حسین، ترجمه المیزان، موسوی همدانی سید محمد باقر ، قم دفتر انتشارات اسلامی جامع? مدرسین ، چاپ پنجم 1374 هـ. ش ج 17 ص 6
7. ر.ک : طباطبایی محمد حسین ، نهایه الحکمه ، شیروانی علی ، قم ، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین ، چاپ هشتم 1385 هـ.ش مرحل? 12 فصل 19